« بنام امید دهنده قلب ها »
ای خدای من چشمان اندیشه را یارای نظر بر ذات بی مثال تو نیست و من از معرفت تو
آن گونه که لایق توست محرومــــــم ، پس تو را در آیینه هستی نظاره می کنم ،
اوصاف تورا در یکایک آفریدگـــــانت سراغ می گیرم، کتاب هستی را ورق می زنم
و نام های نیکویت را بر آن می خوانــم. خدایا اگر تو خود صاحب این همه خوبی ها و
کمالات نبودی چگونه می توانســـــتی این گونه به دیگران خوبی و کمال ببخشی
پس ای خـــدای من تو را با همه نام های خوبی ها خوانم و با همه اسم های نیکو
صدا می زنم: ای بهترین مقصـــــود ، ای مجنون تر ازهمه، ای همـــدم غریبـان، ای
سامان بخش هر پریشان ، ای پروردگــار من آن هنگام که تنهایم انسـم تویی ،
آنجا که وا مانده ام دستگیرم تویــی. پروردگارا در دریای لطف و مهربانی تو غرقه
ام، و به هر سو می نگرم تورا می بینم چگونه ازتو روی گردانم در حالی که همواره
روی به من داری، چگونه از تو غافـــــل شوم وقتی که تو با منی ، پس به درگــاه
چه کسی جز تو پناه برم واز چه کسی جز تو مدد طلبم.